Wednesday, January 25, 2006

عشق ، ایران ، آزادی

مصاحبه ی تلویزیونی علی عالم زاده .ماهان
سخنگوی شاخه های درون و برون مرز و دبیر شورای هماهمنگی جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجوئی از شبکه ی سیاسی . کانال یک ، پنجشنبه ساعت 7.30 صبح به وقت کالیفرنیا (لس آنجلس) و 6.30 عصر به وقت محلی ایران
لطفا نظرات خود را بفرمائید
(channel one.tv)
ایران هرگز نمی میرد

Wednesday, August 17, 2005

جنبش در حمایت از گنجی

بنام ایران و برای ایران

بنا به گزارشاتی که توسط دوستان و رابطین جنبش مستقل دانشجوئی تهیه و در دست است ، وضعیت اکبر گنجی روزنامه نگار دگر اندیش و معتصب غذا در هاله ای از ابهام است و ایشان در ضمن بیماری و عدم شکستن اعتصاب غذای خویش در تدابیر امنیتی شدیدی به سر می برند و این در حالی می باشد که مدتیست از زندان اوین به بیمارستان میلاد انتقال داده شده و وزارت اطلاعات و سایر دست اندر کاران نظام به طرق گوناگون سعی در این دارند که به نحوی این مشکل و بحران به وجود آمده را بر طرف نموده و ازاین مقوله که امروز به واسطه ی توجه بین المللی و داخلی بدل به یک طوفان گشته ، کشتی طوفان زده ی خویش را به ساحل نجات برسانند و لی همچنان شاهد آن هستیم که حاکمیت توانی در پیش برد اهداف خود ندارد و صرفا با بروز رفتار حسی لحظه ای گاهی کارهائی می کند که دراستنتاج نهائی برای اهل فن و سیاسیت مداران و سیاست شناسان تهنا در غالب یک تلاش مذ بوحانه است و نه چیزی بیشتر که البته این خود ریشه در گذشته دارد و دستگاه اطلاعاتی رژیم مذهبی حاکم بر ایران به گونه ای کاملا سرگردان گشته که علت آن به سادگی قابل درک است زیرا دستگاه اطلا عاتی نظام سابقه ی تجزیه و تحلیل اوضاع خاص و عبور از بحران را نداشته بلکه صرفا در تمام مدتی که از ایجاد این تشکیلات می گذرد بنا به ماهیت موسسین آن و دکترین ناقصی که در پس آن ، جهت تنها حفظ و بقاء نظام وجود دارد و اینکه به تنها چیزی که در راستای مهره چینی در ترکیب این مجموعه ی مطیع و سرکوبگر توجه نشده شایسته سالاریست و چه بسا اگر بدین سان بود کار به اینجا نمی کشید
پس با علم به تئوری تک بعدی دستگاه اطلاعاتی و طابعیت محض و بی چون و چرای آن از منبع تغذیه ی خود یعنی سران مذهبی این نظام اصول گرا که امروز دیگر کسی نیست تا در رابطه با بی تدبیری و عدم آگاهی ایشان از علم سیاست به باور نرسیده باشد ، اصولا سیستم کار ایشان اینگونه بوده که صرفا اقدامشان در زمانیست که کسی را تک و در تنها ئی و انزوا بیابند و با بهره جستن از انزوا و تنهائی مخالفان ، مبادرت به کوبیدن ایشان می نمایند و این در حالیست که اینک روشهای معمول اطلاعاتی امنیتی این سیستم که اوج کار برد آن در دهه ی شصت بود می رود تا به کلی اعتبار خود را از دست داده و به همین سبب به معضلی بزرگ و آشکار برای نظام بحران زده ی داخل ایران بدل گشته است ، زیرا در عصری به سر می بریم که از آن به عنوان عصر ارتباطات یاد می شود و جالب این است که در زمانه ای که تفکری مانند جهانی شدن در دستور کار بسیاری از دول و مورد تائید بسیاری از ملل است و به مدد همین ارتباطات است که امروز دنیا می رود که بدل به جائی در اندازه ی یک دهکده ی کوچک گردد
پس به سادگی مشهود است که چرا نظام با آن همه هزینه ی سنگین و بهای گزافی که جهت استواری این سیستم و یا سیستم های در حرکت موازی با این داستان هستند نموده که مضافا
می توان از هزینه های معنوی آن در غالبهای سر کوب و جنایت و چپاول و غیره که از این دست کم نیز نبوده نیز یاد کرد ، در ورطه ی سقوط افتاده و با سرعتی فراوان در سراشیبی به سمت دره می رود و در این حرکت بی ترمز کاملا هویداست که همچنان در رفتار گار گردانان این سناریوی وحشت سر اسیمه گی و دستپاچه گی موج میزند
پس با چنین متدی سست و تاریخ مصرف گذشته پر واضح است که ناکار آمدی و بی برنامگی این تشکیلات امروز دردی از نظام رو به سقوط اسلامی در ایران دوا نمی نماید و البته این در حالیست که امروز نظام شاهد حرکتیست موازی با خود البته در غالبی متفاوت و اساسا مخالف که در انتظار شکارهر لحظه ای برای تلاقی است تا از روند یکه تازانه ی آن جلو گیری نماید که البته این میسر نبوده مگر به پرداخت تاوان های سنگین و تحمل مدت زمانی بسیار ودر آمیخته با درد و ذجر
پس لذا در این مقطع هم ، همان گونه که از ابتدا بر آن صحه گذارده جنبش مستقل دانشجوئی ایران با مورد توجه و حمایت قرار دادن مسئله ی اکبر گنجی در کنار سایر مسائل و سرگذشت سایر دوستان در بندمان که به علت جرائم مجعول ولی در واقع سیاسی آن هم از نظر حاکمیت سرکوبگر داخل ایران در زندانهای نظام اسلامی به سر می برند ، از موضوع اکبر گنجی به عنوان نماد تقابل حکومت با دگر اندیشی مقوله ای را بیان نمود با عنوان (گنجیسم) و این موضوع ضربه ای مهلک به نظام راسیست مذهبی در ایران بوده و هست و مضافا اینکه همواره در این خط سیر نموده و از پشتیبانی دگر اندیشان و اکبر گنجی دست بر نداشته و تا نیل به مقصود یعنی سرنگونی این نظام فاسد اصول گرای مرتجع مذهبی به حرکت خویش ادامه خواهد داد

ایران هرگز نمی میرد

علی عالم زاده .ماهان
alemzadeh@jonbesh.org

جنبش مستقل دانشجوئی ایران

Sunday, August 14, 2005

در کنج غم نشستم خرسند با خیالت

در کنج غم نشستم خرسند با خیالت
هو الباقی
خبر جانکاه در گذشت پدر یکی از دوستان به راستی دوستمان را در روزی شنیدیم که غروبش به سان نیشدر در جانهامان می شود ،آنگونه که انگار بناست ما به جرم آزادیخواهی تمام عقوبت ساکتان در برابر ظلم را یکجا و به تنهائی بپردازیم واین نیز بدانها افزوده نگشت مگر با دردی که به واسطه ی رخنه کردنش در جانمان
خانم مریم عزیزبا کمال اندوه و تاسف صمیمانه در گذشت پدر عزیزتان را به شما و خانواده ی محترم تسلیت عرض نموده برای آن پدر بزرگوار جایگاهی جمیل در بهشت برین و برای ماندگان محترم صبوری و استواری از در گاه اهورای یکتای پاک تقاضا داریم

جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجوئی
شاخه ی درون مرز و کلیه ی شاخه های برون مرز

Wednesday, August 10, 2005

نامه ی سر گشاده ی علی عالم زاده(ماهان) به رئیس قوه ی قضائیه

بنام ایران و برای ایران
نامه ی سر گشاده ی علی عالم زاده(ماهان) به رئیس قوه ی قضائیه
آقای سید محمود هاشمی شاهرودی عراقی ، نمی دانم که با نگارش این نامه راسم بر تن استوار خواهد ماند یا خیر، ولی چه باک مگر می شود از جنس مبارزه بود و از بی عدالتی شما دم نزد و یا مگر می شود از طیف جنبش مستقل دانشجوئی ایران بود و این همه ظلم و بی عدالتی شما را به سان گذشته که چنین بوده به باد انتقاد نگرفت و در برابرش نایستادآقای شاهرودی یقینا از بنده انتظار خرج واژگانی از قبیل حضرت و جناب و والا و اینها را ندارید زیرا خطی که ما در پیش گرفته ایم حتما شما را به این باور رسانده که من و امثال من از جنس دیگری هستیم نه بدان نوع که بادنجان دور قاب چینان آستان و درگاه شما به حضور محترمتان عرض نموده و از آن الفاظ آسمانی به قامت سرو گون بهشتیتان می بندند ، به هر تقدیر از اینها می گذرم که سخنان مهم تری دارم سخنانی ریشه ای و عمیق تر با خود شما البته از همین حالا موضعم را بر شما آشکار می سازم که مطابق معمول به تمام حمله بردن است به عملکرد شما و زیر دستانتان که با اتکاء به ابزار قضاوت تمام این مقوله را بدل ساخته اید به وسیله ای جهت ابقاء یک نظام غیر دمکراتیک و بدون هیچ گونه وجاهت قانونی و پایگاه و پشتیبان مردمی که اگر خودتان به سان کبک سر خویش را زیر برف برده اید و از دمتان خبر نیست کاملا واضح می گویم که به تمام عیان است و هویدا که دستگاه قضائی را که به روند معمول و معقول ، همان گونه که در دستور کار سایر دول قانونمند و دمکراتیک است را ، با وقاحت تمام بدل ساخته اید به ماشین سرکوب ، وتمام مخالفانتان را به نام واژه ی عدالت و تحت لوای شریعت و با اتکاء به صداقت از نوع علوی به سان خوشه ی گندم می گیرید به ضرب حرص شدن با داس دستگاه قضائی ،وهیهات از آن علی با آن همه فضائل که شما امروز ابزارش کردید که از کنارش کسب سود کنید در دکان دستگاه قضائیآقای هاشمی هر چند در حد شعار بود و نه بیشتر ، ولی آیا بنیان گذار این دستگاه قضائی آقای بهشتی مگر همان کسی نبود که در بوق و کرنا کرد، ولو در غالب شعار وعنوان نمود که ما شیفته گان خدمتیم نه تشنگان قدرت و هر چند که شعار بود و بس ، ولی شما در حد همین شعار نیز ظاهر نشدید و عملا می نمایانید که تشنگان قدرتید و تمام
آقای هاشمی شاهرودی شما گاهی رفتار جالبی از خود بروز می دهیدمثلا آن داستان نمایشی و تبلیغاتی ملا قات های مردمی که اسباب خنده ای بیش نیست ، چگونه است که خداوند قادر متعال هر لحظه که بندگان کمترینش بخوانندش ، اجابت می نماید ولی شما نوبت می دهید به دو سال آیا سطح قادر متعال تنزل یافته یا شما صعود از نوع عالی داشتید ، این نیز مانند سایر تئوری های ناقص شما ست همان طورکه بنای کاه گلی عدلتان دارای پایه هائی لرزان استآقای هاشمی شاهرودی معیار شما جهت به خدمت گماردن کادر قضائی چیست و چگونه ایشان را به جذب بدنه ی دستگاه قضائی در می آورید ، خدارا ، مبادا بگوئید صداقت و عدالت و دانش و جمیع فضائل عالی انسانی که باعث دندان سائی و فشردن مشت می گردد که از این نوع و دست ندیدیم به هیچ و خدا را ، متوسل به امثال قاضی سعید مرتضوی ، قاضی حداد ، صابری ظفر قندی و احتمالا طباطبائی و برقه ای نشوید که برگی بر دفتر طنز خود می افزائید و دیگر هیچ و البته نه اینکه تا کنون چنین نبوده باشدآقای هاشمی شاهرودی چگونه است که شما به خود این اجازه را می دهید تا عمر انسان ها را بگیرید یا در پس میله ها هدر دهید در حالی که گناهی مر تکب نگشته اند جز بهره جستن از موهبت اعطائی پرورگار جهان آن هم در غالب بخشیدن آزادی وآزاد نهادن آدمی در بهره جستن از آن تا بدان پایه که حتی شک برد بر آفریننده ی یکتا و مگر نه اینکه رب العالمین خویش به کرات در بیان مبارکش فرموده استآقای هشمی شاهرودی چگونه است که حکم در برائت دارندگان منش سیاه چپاول و یا آنان که دوسیه ی مظالمشان سر شار است از داستان ها ئی که به جهت عمق فاجعه در روا داشتن ناروا بر بندگان خدا می دهید بی هیچ بیمی از رستاخیزی که خویشتان بر آن صحه نهاده و به واسطه ی بذر بیمی که بدان جهت به لحاظ باز خواست در آن روزی که کوه ها به سان پشم هلاجی شده در هوا معلق اند در دل خلائق می پاشید ، نظام و دستگاه خود را تا کنون استوار نموده و پایدار داشته و حفظ نموده ایدآقای هاشمی شاهرودی آیا با خود در خلوت خویش به مرور اوضاع می پردازید و در یادتان می آید که ما قبل این شوکتی که دارید روزگارتان چگونه بود؟ و چرخ ایام به چه نوع بر این مرکب نشاندتان و آیا به خویش نهیب نمی زنید که به همان ساده گی که بر پشت این زین مستقر شدید روزی این زین آشنا با پشت شما گردد که این نیز هست و یا حرص دنیا و جنون قدرت آنچنان فکرتان را ضایل نموده که باور کرده اید به راستی بین شما و خدا وند سبحان مشترکاتی آن هم در اندازه های بی شمار است که چنین فرعون منشی را پیشه ساختید و آیا مگر الگوی خود را ندیدید که چه اش شد با آن همه شوکت که بودش و آن تسلط که داشت بدان دوران و یا نکند می پندارید که به روز سخت، قاضی سعید
مر تضوی دستگیر ایام داغتان شود که در آتش آه ملت می سوزید و اگر چنین است زهی خیال باطل که آقای مرتضوی به حق نا
مر تضوی که من در اوین در کمندش افتادم به روز سخت به خویشان خویش رحمش نیست چه رسد شما که در آن روز بارید بر دوش در تعریف اضافی و دیگر هیچ و یا شاید دولا راست شدم آن جرسومه ی فساد و سرکوب قاضی حداد که مقر و پایگاه آزاده کوبی اش در شعبه ی 26 دادگاه انقلاب است به این باور خام کشیده فکر مغرور شما را که دستگیر شماست در روز بزرگ که این را نیز به چشم در آن شعبه که عطر سرکوب و حق کشی از هر گوشه اش متصاعد بود خودم دیدم که چگونه خو به تملق نموده وچه دلی به آن میز بسته که گوئی طفلی خرد به سینه ی مادر و یا آن همیشه حا ضر پر مدعا طباطبائی قرار است مالک اشتر سپاهتان باشد در ایام شلوغ که آن که من دیدم اول همه رنگ باخته بو قلمون نشان ، خودش لطف کند نکشدتان از بیم جان حقیر خویش که اینش در نظر ملت شاید باعث آید به جلب ترحم ، حتما تحویلتان خواهد داد و اگر می گوئید نه به زودی خواهیم دید و یا شاید برقه ای را به باور خوش گرفته اید ، من نمیدانم چرا از همان اولین بر خوردم در ناحیه ی اوین که پرونده ام را ورق زد و با اهانت خویش لایقش بر من غرید به زیاد مرا به یاد آن دسته از باعثان سقوط احد انداخت که به طمع غنائل رسول الله را از یاد بردند
آقای هاشمی شاهرودی آیا آن مردک که در تنهائی و انزوا جان کند را فراموش کردید ، همان که مستعد در خریدن لعنت به جان بود ، آری شیخ تنها را می گویم خلخالی را به یاد دارید و آیا در آن تباهی و انزوا و سیه روزی نشانی نبود تا ببرد شما را به فکر و یا شاید در اعتقاد شما مرگ برای همسایه است و بس و شما تافته ای هستید که جدا و متفاوت بافته اندتانآقای هاشمی شاهرودی شبها که فارغ از کار روزانه با اهل منزل به خلوتمی نشینید بر سر یک سفره ره آورد روز خود را چه از بر ایشان می نمایانید آیا از گنجی می گوئید آن زمان که دست هاتان تا مچ در چرب و چیل طعام فرو رفته و یا محمدی را یاد می کنید یا دهانتان پر است مثل خاطرتان که از پوچ و بیهوده ی دنیا پر است و بدان سبب جائی برای بهروز جاوید تهرانی ندارد که در آن زمان در کنجی با حکمی آنچنان سنگین که از عهده ی چندین گرد جنگی حملش به واسطه ی سنگینی برنمی آید کز کرده و شاهد گذر عمر و ایام جوانی اش در پس میله های سرد زندان است
آقای هاشمی شاهرودی شما دارای منسب و قدرت و نفوذی فراوان هستید تا بدان جا که به مانند نمرود که آتش به جان خلیل را قصد کرد ، اما به قدر سر سوزنی علاقه به جانشینی که هیچ کمی حتی به مانند شما بودن را نیز ندارمتو گوئی هر آینه تعاریف بر گشته که دیروز آقای بهشتی به قصد فریب خلق در گوش ایشان خواند که بکشید ما را ملت ما بیدار تر میشوند اما امروز از خون جاری به واسطه ی مرگ دردناک اهالی آزاد اندیشی این مرز و بوم است که ملت ما به سمت بیداری می روند و این خاصیت ماجراست که رویش به سمت آفتاب است و بسپس من به عنوان عضوی کوچک از جنبش مستقل دانشجوئی ایران به شما اخطار میدهم که به زودی طومار این هرزه گردی شما در هم پیچیده خواهد شد که این نه در رای من که در روان اجتماعی ملت من شکل گرفته پس از هم اکنون التماس در پیشگاه پدران و مادران فرزند مرده و یا یتیمان و شوهر مردگان و از این دست سر دادگان به راه آزادی را بکنید
علی عالم زاده.ماهان
زندانی و فعال سیاسی
جنبش مستقل دانشجوئی ایران
شرق اروپا

Monday, August 01, 2005

در اعتراض به فشار فرساینده به زندانیان سیاسی

در دور دست
مردی را به دار آویختند
کسی سربه تماشا برنداشت
ما ماندیم و دیدیم و گریستیم
با تو هستم آی ایرانی ، باتو باتوای هم وطن
با تو هستم ، سرت را لحظه ای آیا به سمت صدای خسته و بغض آلودم که درد از هر واژه اش می چکد برمی گردانی ، آیا برای لحظه ای نگاهت را با نگاه مبهوطم درمی آمیزیآیا برای لحظه ای ، لحظه ای ، نه بیشتر سمت و مسیر دیدگان محزونم را دنبال خواهی کرد و آیا خواهی دید که نگاه برآماسیده ام در انتهای افق تاریکش خیره به چیست و کدام منظر را ناباورانهمی نگرد و دلم در آتش سوختن بال کدام کبوتر سپید بال آزاد اندیشی با شعله آشنا گشته استخدا را ، برای لحظه ای آیا امتداد نگاهم را به نظاره می گیری که دوخته است به تصویر لرزان بال شکستگانی محبوس در کنج قفسی از سیمان سرداگر خوب بنگری تردید ندارم بدون نیاز به شرح در خواهی یافت که گوشه ی انفرادی اینک پیشاهنگان آزادی ما چگونه خسته و بیمار و رنجوربا قلبی پاره و دلی سوخته بی رمق افتاده اند و چگونه خیره خیره به روبرو و در عمق سیمان سرد و خاکستری دیوار ، مایوس و نا امید روزنه ای را رو به خورشید می جویند بی آنکه هیچ به چشم ماتم زده ی مات مانده به میله و دیوارشان هیچ پلکی به هم خورده وتعویض شودهم میهنان ، یارانهم اکنون در کنج مغموم سلول های زندان جمعی از دوستان و یاران افتخار آفرینمان که فریادی جز آزادی ندارند و اندیشه ای جزسر افرازی میهن در احوالی به سر می برند که وخیم، ناگوار و باور نکردنی استیاران و همدلان گرامیاخبار تکان دهنده ای در مورد منوچهر محمدی و بهروز جاوید طهرانی و همین طور اکبر گنجی از جانب دوستان از درون زندانمی رسد که قلبمان را به درد آورده و روحمان را می خراشد ،اخباری که حاکیست دندان نیش زهرآگین این دد منشان وقیح مادرزاد تا بن در گلوی حق گوی دوستانمان فرو رفته ویاران تنها مانده یمان پژواکی برای انعکاس فریادشاننمی بینند و دشمن پنجه هایش را که غرق در خون عزیزان ماست با غرور به رخ سایرین می کشد و حریف می طلبدلذا جنبش آزادی ایرانیا ن و خصوصا جنبش مستقل دانشجوئی بدین وسیله مراتب شدید اعتراض خویش را به واسطه ی این همه دد منشی و وقاحت و جفا گری اعلام داشته و بدین وسیله از تمامی آزاد اندیشا ن و میهن پرستان می خواهدتا مهر سکوت را شکسته و فریاد دشمن شکن خویش را به گوش جهانیان برساند
جنبش مستقل دانشجوئی
ضمن اعلام صریح مواضع و اعتراض نسبت به این وقایع و فجایع در این مقام باز اعلام می دارد که برای لحظه ای نه حاضر به تسلیم است و نه حاضر به سازش و اندیشه ای جز زدودن این سیاه و خاکستری جانوران انسان نمای دد منش که به سان آوار بر گلستان وطنمان باریده اند نداردجنبش مستقل دانشجوئی نظر به ماهیت هویدای اندیشه اش باز اعلام می دارد که این فشارها و بروز دادن خوی حیوانی از جانب حکومت خون و جهل و جنون ذره ای در عزم ما در پیمودن مسیر پر تاوان آزادی خلل وارد نمی کند و اینکه لحظه ای از یاد دوستان همرزممان غافل نیستیم و ضمن ابراز همدردی بر خویش وظیفه می دانیم که فزون بر همدردی مثل گذشته بلکه بیشتر و با انگیزه تر به سمت هدف گام بر داریم و تا لحظه ی پیروزی دست از پیمودن تمام این راهپر فراز و نشیب بر نداریم و تاوان آن هرچه باشد، باشد
به عشق وطن و آزادی
علی عالم زاده .ماهان
جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجوئی
در اعتراض به فشار فرساینده به زندانیان سیاسی و عدم تفکیک جرائم و اساسا جرم دانستن آزادی خواهی و دگر اندیشی و وجود زندانی از نوع سیاسی و عقیدتی

بنام ایران و برای ایران

بنام ایران و برای ایران
هم میهنان
درود ما را در حالی پذیرا هستید که درد سراسر وجودمان را به احاطه در آورده است و بغض بی وقفه گلویمان را می فشارد و این در حالیست که جمعی از دوستان و یاران ما در زندان های اندیشه ی خویش به جرم گل اندیشی و عدم سر نهادن به ارتجاع و بروز ندادن تهوع آور نمایش سراسر ریا ی خلوص در برابر ودر پیشگاه حضرات و مقامات عظمی و عدم سر خم کردن به حالت تعظیم در برابر بت تو خالی و پوشالی ولایت مطلقه و اوهامی از این دست ، مورد وحشیانه و حیوانی ترین آزار قرار گرفته و در کمال وقاحت و خیره گی ،حق گوئی و حق جوئی ایشان از سوی دستگاه مشمعز کننده ی قضائی ی کاملا نا عادل و وابسته به حاکمیت راسیست و فاشیست مذهبی درون ایرن بزه عنوان گشته است و جرم قلمداد شده است و از پی آن آزادی خواهان و عدالت جویان ما را با سبک و سیاق قرون وسطائی به سلابه کشیده اند و ایشان را به سان عناصری زائد از کوچکترین حقوق اجتماعی و انسانی خویش بهره مند نمی سازند که هیچ از به هر روشی سعی در به سکوت کشاندن ایشان نیز دارند و در این راستا از هیچ جنایت و وقاحتی روی گردان نیستند و از رفتارشان عدم بو بردن از انسانیت در اندازه ی هیچ و بی بهره گی از شرافت موج می زندپس همدلان فریاد خویش را با فریاد ما بیامیزید و مشت های گره کرده یتان را به سمت بت ارتجاع نشانه روید در حمایت از یارانمان در بند از تمامی زندانیان اندیشه و سیاسی خصوصا از دوستان مبارزمان اکبر محمدی ،منوچهر محمدی،بهروز جاوید طهرانی،اکبر گنجی و سایر یاران بند آشنایمان
ایران هرگز نمی میرد
امیرعباس فخرآور.جنبش مستقل دانشجوئی
علی عالم زاده.جنبش مستقل دانشجوئی
مهدی حویزی .خبر نگار سیاسی قتلهای زنجیره ای خوزستان
جمال حسینی.وبلاگ نویس . فعال سیاسی

جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجوئی

بنام ایران و برای ایران
هم وطنم
بار دیگر شاهد بودیم که در گوشه ای از وطنمان چگونه فریاد آزادی با گلوله پاسخ گفته شد آری باز هم همان داستان سرکوب کسانی که حق خود را مطالبه می کنند اما این بار در مهاباد
هم وطنم
باز دیدیم که چگونه در گوشه ای از سرزمین اهوراییمان پاسخ اهالی معتقد به اتصال با خورشید را با کشیدن به خاک و خون دادند
و چگونه (شوانه) را وحشت زده و دستپاچه مورد آماج تهاجم نا برابر ونا جوانمردانه ی خویش قرار دادند
هم وطنم
جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجوئی ایران
ضمن ابراز هم دردی و هم دلی با خانواده ی این شهید راه آزادی مراتب تاسف خویش را معروض داشته و موضع خود را در قبال این عمل شنیع به استحضار میرساند
محکومید
و پای میز محاکمه خواهیم کشانیدتان و اینکه میان قربانیان کوی دانشگاه و شوانه و شوانه های مهاباد و یا هر جای دیگر این مرز بوم فرقی نیست ایران به ایرانی زنده است و شما باز یک ایرانی را کشتید که در سوگش نه تنها کرد که لر ،فارس ،آذری ، بلوچ ،گیلک و همه و همه را در ماتم بردید زیرا شما یکی از ما را که حقیقت را می گفت از میان بردید پس با همه ی ما دشمنید و اینکه تا احقاق حقمان همه ی ما را متحد در برابر خویش خواهید یافت
جنبش مستقل دانشجوئی ایران
علی عالم زاده.ماهان
alemzadeh@jonbesh.com
ایران هر گز نمی میرد

تشکیلات شرق اروپا : جنبش مستقل دانشجوئی ایران

بنام ایران و برای ایران
هم میهنان احتراما ضمن عرض سلام و ابراز ارادت و خضوع و فروتنی در پیشگاه شما ، امید ایامی خوش توام با شادی را برای شما از اهورای یکتای پاک خواهانیم
بدین وسیله به استحضار می رسد که جنبش آزادی ایرانیان و خصوصا جنبش مستقل دانشجویی ایران نهادیست که خواستگاه و پایگاه طبقاتی اش زحمت کشان یدی و فکری شهر و روستا هستند ، این جنبش متشکل از دانشجویانیست که در آوردگاه دانشگاه
گرد هم آمده اند از آحاد ملت ، پس شالوده ی این جنبش ملت است، بی هیچ تردید و کم و کاستی ، لذا این تشکیلات در استنتاج نهایی شکل گرفته و سازمان یافته است به جهت برخورد و مواجهه و حتی مبارزه با نظام حاکم بر ایران که مسلط بر تمام حقوق انسانس و اجتماعی،همین طور قانونی ملت ایران است (البته نحوه ی عملکرد این تشکیلات می تواند خود مبین این موضوع باشد که هسته ی مرکزی و مرام این جنبش اعتقاد به مبارزه ی عقلانی و با تدبیر داشته و قویا از هر نوع تند روی و موضع گیری احساسی مبتنی بر شرایط مقطعی خود داری نموده و اینکه سیستم برنامه ریزی و روند این تشکیلات به گونه ایست که از بروز رفتاری که ماهیت ماجرجویانه دارد جلو گیری می کند و خود را در قبال پیامد های رفتار خویش مسئول می داند) جنبش مستقل دانشجوئی برای تمام آزادی خواهان و آزاد اندیشان میهن پرست و برای تمامی اهل ادب،قلم و عشق ورزی به ایران و ایرانی قویا احترام قائل است ولی به جز ملت ایران که دلیل اصلی این سلسله کارکرد و مبارزه اند به هیچ چیز دیگری نمی اندیشد و البته ملت ایران در باور این تشکیلات دارای چنین تعریفیست : ایرانیان و تنها ایرانیان
از هر قوم و قبیله و نژاد و مذهبی که باشند بدون تاثیر، زبان و فرهنگ و آداب و سنن و آنها در میزان احترام و علاقه ی جنبش در مورد ایشان چه بسا ما بر این باوریم که ایرانی بودن برای دوست داشتن و در آغوش کشیدن کافیست چه آذرآبادگانی چه کرد ،لر ،خوزستانی،بلوچ و گیلک و هر قوم دیگری و اینکه اساسا جنبش مستقل دانشجوئی برهمین پایه یعنی ایجاد اتحاد توام با احترام از میان دانشجویان سراسر ایران که در غالب هدف آزادی ایران زمین می جنگد شکل گرفته ، سازماندهی شده ، و حتی تاوان های سنگین پرداخته پس این تشکیلات با ,نه تنها شعار بلکه در عمل با اعتقاد قلبی به برابری و مساوات بین آحاد ملت و قومیت ها دست به مبارزه زده است که اهم محور های آن عبارتند از
مبارزه در را رسیدن به آزادی و دمکراسی برای ایران و ایرانی از هر قوم و قبیله و نژاد
مبارزه در را کسب حقوق حقه ملت ایران ، و آزادی بی چون و چرای اندیشه ،عقیده ،بیان و قلممبارزه برای رسید به برابری بین زن و مرد و تسهیم عادلانه و معقول اعتبارات اجتماعی و غیرهمبارزه برای زدودن حکومت اریستو کراسی مذهبی حاکم و تفکرات فیلسوف شاهی
مبارزه با باند های مافیای قدرت و رفتار سود جویانه از بهره مندی از قدرت نامشروع و رفتار الیگارشیکمبارزه در راستای جلوگیری از استثمار فرد از فرد و انباشت سرمایه ، و همین طور خارج ساختن ابزار تولید از انحصار طبقه ی حاکم و وابستگان نسبی و حتی سببی آنهااعتراض شدید به وجود خفقان همه جانبه و تاثیر دستگاه تبلیغات نظام حاکم بر روان اجتماعی و مورد هدف قرار دادن شور و شوق و حض و وجد درونی افراد جامعه برای بهره مندی از بستر مساعد ذهنی جهت تبلیغات مذهبی و ایدئو لژیک و به باور رساندن در سطح وسیع اجتماع در راستای حقایقی که از جاب حاکمیت بیان و اصرار در حقیقی بودنشان می گردد
مبارزه برای خروج از بی وجهگی بین المللی و قرار گرفتن در محور شرارت و محوریت آن و تروریزممبارزه برای آزادی سریع و بی چون وچرای زندانیا سیاسی ،عقیدتی و مطبوعاتی
مبارزه با تاراج منابع و ذخایر ملی توسط حاکمیتی غیر دمکرات و راسیست که اساسا تفکرات ضد ایرانی و دارای فرهنگ وارداتیست
مبارزه با به تزلزل کشیدن بنیان خانواده و فحشا و از خود بی گانگی هویتی در اقشار جامعه خصوصا جوانان از طریق بمب باران ایدئولژیک و نشر افیون و مخدر
واینکه تمام چیزهائی که در مقام های بعدی در باب آن عرایضی به استحضار می رسد
لذا این جنبش ضمن دعوت از پیوند های آزادیجویانه ی شما هم میهنان گرامی اعلام می دارد که همواره در حال مبارزه است و تا آخر ادامه خواهد داد زیرا
ایران هرگز نمی میرد
علی عالم زاده . ماهان
alemzadeh@jonbesh.org

جنبش آزادی ایرانیان و جنبش مستقل دانشجوئی
تشکیلات شرق اروپا

Monday, July 25, 2005

جنبش مستقل دانشجوئی ایران

بنام ایران و برای ایران
هم وطنان داخل و خارج ازکشور
در حالی که استحضار دارید جمعی از دوستان مبارز ما در زندانهای جمهوری اسلامی ، ایامی را طی می کنند که برای ایشان سراسر رنج و درد و فشار فرساینده است واینکه از سوی نظام حاکم بر ایران دگر اندیشی و ظلم ستیزی ایشان و ایستادن در برابر ظلم و جور حکومت راسیست مذهبی ، بزه شناخته شده و مستوجب کیفر و حبس و محرومیت دانسته شده است و به هزاران شکل و فرم گوناگون تحت پیگرد و فشار قرار داده شده اند ، جهت باز گرداندن از هدف پیش گرفته شده که همانا دگر اندیشی و مبارزه جهت نیل به آزادی و دمکراسی ایران زمین می باشد
پیش تر در جریان فشار ها و دد منشی ها ئی که از سوی حکومت غیر مردمی و دیکتاتوری جمهوری اسلامی بر این دوستان پیشاهنگ آزادی وارد آمده شدیم ازاعدام و سلول انفرادی و شکنجه و انفصال و شلاق و غیره
اما گوئی عوامل این نظام غیر مردمی بسنده به این هم نکردند و دامنه ی فشار و تهدید و ارعاب را به خانواده های زندانیان سیاسی کشانده اند
منابع آگاه ما طی آخرین خبر مخابره شده عنوان داشتند که متاسفانه مادر برادران محمدی (اکبر و منو چهر) در جریان اعتراض به وضعیت بحرانی فرزند بیمار و زندانیش منوچهر امروز مورد هجوم و ضرب و شتم عوامل امنیتی قرار گرفته که به واسطه ی این هجوم غیر انسانی این بانوی گرامی دچار آسیب دیدگی هم شده اند و این مضاف بر تمام ناملایمات این سالهای پر التهاب است که فرزندان ایشان در کنار سایر مبارزین راه آزادی متحمل شده اند و پا به پای ایشان خانواده ی محترم محمدی که در طول تمام این ایام برایشان روزها وشبها به واسطه ی ا نتظار ، طولانی تر بوده و هر لحظه برایشان آبستن هراس و تردیدیبی پایان در هاله ای از ابهام و به واسطه ی تسلط حکامی خود کامه و دیکتاتور بر سرنوشت فرزندان تنها وبی یاورشان در زندان ها و بازداشتگا ه های عمومی یا سری ارگان های گوناگون البته با هدف مشترک سر کوب و به سکوت کشیدن
لذا با ابراز هم دردی با خانواده ی محترم محمدی
جنبش مستقل دانشجوئی
اعلام می داردبرای لحظه ای از همدلی و همراهی این خانواده ی محترم که به وضوح تحت ستم و ظلم واقع شدنشان مشخص است دست بر نخواهد داشت و پیرو آرمان های مشترک کلیه ی اعضای این تشکیلات (درون مرز و برون مرز) با برادران محمدی و سایر زندانیان سیاسی در بند و تحت ظلم در ایران خصوصا خانواده های محترم ایشان که کم از ذجر و ستم روا داشته شده بر فرزندان و عزیزانشان بار درد در کوله بار نهضت ظلم ستیزی ندارند ، عنوان می دارد که همواره در مسیر آزادی می جنگد و از هیچ تاوانی نمی هراسد
و چه بسا این درد ها و رنجها ست که پایه و اساس آزادی برای آینده ی ایران عزیز ماست پس به پشتوانه ی این رنجهاست که
ایران هر گز نمی میرد
اما از انصاف دور است که تمام بار این جنبش بر گرده های عده ای معدود باشد ، پس همگی با هم به جنبش آزادی بپیوندیم و از بار درد و رنج عزیزانمان بکاهیم
پاینده ایران
جنبش مستقل دانشجوئی ایران
علی عالم زاده.ماهان
تشکیلات شرق اروپا

Monday, June 13, 2005

بیانیه ی مستقل در خصوص تحریم انتخابات نمایشی ریاست جمهوری در ایرن

بر هیچ کس پوشیده نیست که رفتار سران نظام جمهوری اسلامی ایران مصداق بارز رفتار ناشیانه و بی تدبیر یست که تنها از کودکان بروز میکند البته آن هم نه هر کودکی
در مقطعی به سر میبریم که انتخابات ریاست جمهوری نظام جهل و خون و جنون در راه است یعنی شاید به جرات بتوان گفت که سران نظام هزار با ر خود را ملامت میکنند که اساسا چرا در قانون اساسی تدوین شده در اوایل انقلاب چیزی به نام انتخابات را در نظر گرفته اند ؟
بی شک این انتخابات معضلیست که گریبان ایشان را در این مقطع حساس و سر نوشت ساز گرفته و گویا به این سادگی رها نمی سازد و بی هیچ تردیدی سر انجام بازی به جایی رسیده است که علیرغم زور و ثروت و توان دستگاه تبلیغات نظام ، گویا دیگر نوبت ملت در بند ایران برای ایفای نقش خود فرا رسیده است ، یعنی تا حد بسیار زیادی نظام بقاء یا سقوط خود ر ا در توجه یا عدم توجه ملت به این بازی نما یشی سراسر ریا میداند البته با توجه به این نکته این بار گویا ملت دیگر خود را آماده ساخته تا نه فریب خورده و یا این بار نیز اسیر ریا شود و یا بازی خورده و یک بار دیگر سند بد بختی و نا بسامانی خود را امضاء نماید ، با حضور در پای صندوق رای
پس هموطن من و تو هر دو خوب میدانیم که برای کسب تجربه زمان زیادی سپری شده و بی شک دریافته ایم که چه تاوان هایی در راه کسب این تجربه از جان و مال من وتو وعزیزانمان پرداخت گشته
اینک از تو که میدانم به مانند من خسته و پریشانی میپرسم : آیا زمان آن نرسیده که من تو دست در دست هم نهیم و این بار آنطور که باید و آنگونه که شایسته ماست سر نوشت خودمان ، میهن مان ، و ملت و فرهنگ و تاریخ و..... خود را در مسیر رسیدن به اهداف ملیمان رقم زنیم ؟
آیا زمان آن نرسیده که نگاهی از منظر تصمیم گیری به ویرانیهای ایران زمین بیاندازیم؟
یا به آ مار اعدامیان و زندانیان و سنگسارشدگان و ترور گشتگان و....این مرز و بوم
ویا چادرهای سیاه که اندیشه و توان و استعداد زنانمان را مهار کرده ؟
یا خجالت جانکاه پدران در پیشگاه فرزندان که نگاهشان به دستهای خالی اوست
و یا سرمای زمستان و سقفهای چکان کاه گلی در کوچه ی پایینی کاخهای آنچنانی
سالهای جنگ هم که دیگر تعریف دردش از صد من کاغد گذشته
دخترانمان در امارات عربی که تازه چشم طمع به خلیجمان نیز دوخته اند
گریز مغز و استعداد و سر مایه های ایران زمین
وضعیت نا به سامان پناهندگان آخوند گریز در سراسر عالم
افزایش نرخ کمر شکن تورم و بحران فزاینده ی اقتصادی
فساد دستگاههای دولتی و عدم ارائه ی خدمات دولتی به ملت که ولی نعمت دولت است
به کار گیری نیروهای انتظامی و امنیتی و اطلا عاتی در جهت اعمال فشار به ملت و آزادیخواهان درحالی که هزینه ی آنها از جیب همان ملت پرداخت میشود
سرکوب دانشجویان که پیشاهنگ آزادیخواهی ملت خویش هستند
و هزاران هزار خیانت و جسارت وجنایت دیگر که امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست مگر آنکه در قبال وطن بی تفاوت باشد
و یا آنکه از عوامل وابسته به همین نظام
آیا دیگر زمان آن فرا نرسیده که سکوت را در هم شکسته و فریادی را که سالهاست در گلو مانده را بر سر دشمن بکشیم؟
پس اگر هم دلید با عدم شرکت در این انتخابات نمایشی پر فریب و مکر خیز ، حماسه ای به راه می اندازیم که زبانه های آتش جهل سوزش تمام ارکان حماقت این نا بکاران ایرانی ستیز چپاول گر را بسوزاند و مهر رسوایی بر پیشانی این وقیحان مادر زاد گردد
پس من تو هم آنگ و مصمم هیچ صندوق رای و هیچ برگه ای را نخواهیم دید
انتخابات فرمایشی را تحریم میکنیم و حقانیت و هوشیاری خویش را برای جهانیان به اثبات می رسانیم
من وتو با هم برای سر نوشت ملی
سید علی عالم زاده .ماهان

پیام همدلی برای دوستانم در زندان

دوستا ن گرانما یه ام که هم اکنون در زندان های اندیشه ی خویش اندامتان با بند آشنا گشته چه در اوین یا رجائی شهر یا این پیام همدلی را در غروبی غم انگیز به جانبتان عرضه می دارم که دلم سخت گرفته از این که در خانه ی مان بیگانه و در وطنمان غریبه ایم
از اینکه شما را در زنجیر می یابم
و لحظه ای نیست که از خاطراتی که با بیشتر شما در زندان دارم غافل باشم
سخت مشوش میگردم و لحظاتی که با اکثر شما در بند بودن را به خاطر فریا آزادی تجربه کرده ام ،لحظاتی که هر کدام آبستن هراس و تردید و یا نکته ای بود ،اصولا جو زندان به گونه ایست که نظیرش را در هیچ جای دیگر نمیتوا ن یافت
به هر تقدیر دوست دارم بدانید فرا موشتان نکرده ام و همواره همدلیم
و ظلم ستیزی ادامه دارد و اینکه به یکایک شما افتخار میکنم

سید علی عالم زاده.ماهان