Wednesday, August 10, 2005

نامه ی سر گشاده ی علی عالم زاده(ماهان) به رئیس قوه ی قضائیه

بنام ایران و برای ایران
نامه ی سر گشاده ی علی عالم زاده(ماهان) به رئیس قوه ی قضائیه
آقای سید محمود هاشمی شاهرودی عراقی ، نمی دانم که با نگارش این نامه راسم بر تن استوار خواهد ماند یا خیر، ولی چه باک مگر می شود از جنس مبارزه بود و از بی عدالتی شما دم نزد و یا مگر می شود از طیف جنبش مستقل دانشجوئی ایران بود و این همه ظلم و بی عدالتی شما را به سان گذشته که چنین بوده به باد انتقاد نگرفت و در برابرش نایستادآقای شاهرودی یقینا از بنده انتظار خرج واژگانی از قبیل حضرت و جناب و والا و اینها را ندارید زیرا خطی که ما در پیش گرفته ایم حتما شما را به این باور رسانده که من و امثال من از جنس دیگری هستیم نه بدان نوع که بادنجان دور قاب چینان آستان و درگاه شما به حضور محترمتان عرض نموده و از آن الفاظ آسمانی به قامت سرو گون بهشتیتان می بندند ، به هر تقدیر از اینها می گذرم که سخنان مهم تری دارم سخنانی ریشه ای و عمیق تر با خود شما البته از همین حالا موضعم را بر شما آشکار می سازم که مطابق معمول به تمام حمله بردن است به عملکرد شما و زیر دستانتان که با اتکاء به ابزار قضاوت تمام این مقوله را بدل ساخته اید به وسیله ای جهت ابقاء یک نظام غیر دمکراتیک و بدون هیچ گونه وجاهت قانونی و پایگاه و پشتیبان مردمی که اگر خودتان به سان کبک سر خویش را زیر برف برده اید و از دمتان خبر نیست کاملا واضح می گویم که به تمام عیان است و هویدا که دستگاه قضائی را که به روند معمول و معقول ، همان گونه که در دستور کار سایر دول قانونمند و دمکراتیک است را ، با وقاحت تمام بدل ساخته اید به ماشین سرکوب ، وتمام مخالفانتان را به نام واژه ی عدالت و تحت لوای شریعت و با اتکاء به صداقت از نوع علوی به سان خوشه ی گندم می گیرید به ضرب حرص شدن با داس دستگاه قضائی ،وهیهات از آن علی با آن همه فضائل که شما امروز ابزارش کردید که از کنارش کسب سود کنید در دکان دستگاه قضائیآقای هاشمی هر چند در حد شعار بود و نه بیشتر ، ولی آیا بنیان گذار این دستگاه قضائی آقای بهشتی مگر همان کسی نبود که در بوق و کرنا کرد، ولو در غالب شعار وعنوان نمود که ما شیفته گان خدمتیم نه تشنگان قدرت و هر چند که شعار بود و بس ، ولی شما در حد همین شعار نیز ظاهر نشدید و عملا می نمایانید که تشنگان قدرتید و تمام
آقای هاشمی شاهرودی شما گاهی رفتار جالبی از خود بروز می دهیدمثلا آن داستان نمایشی و تبلیغاتی ملا قات های مردمی که اسباب خنده ای بیش نیست ، چگونه است که خداوند قادر متعال هر لحظه که بندگان کمترینش بخوانندش ، اجابت می نماید ولی شما نوبت می دهید به دو سال آیا سطح قادر متعال تنزل یافته یا شما صعود از نوع عالی داشتید ، این نیز مانند سایر تئوری های ناقص شما ست همان طورکه بنای کاه گلی عدلتان دارای پایه هائی لرزان استآقای هاشمی شاهرودی معیار شما جهت به خدمت گماردن کادر قضائی چیست و چگونه ایشان را به جذب بدنه ی دستگاه قضائی در می آورید ، خدارا ، مبادا بگوئید صداقت و عدالت و دانش و جمیع فضائل عالی انسانی که باعث دندان سائی و فشردن مشت می گردد که از این نوع و دست ندیدیم به هیچ و خدا را ، متوسل به امثال قاضی سعید مرتضوی ، قاضی حداد ، صابری ظفر قندی و احتمالا طباطبائی و برقه ای نشوید که برگی بر دفتر طنز خود می افزائید و دیگر هیچ و البته نه اینکه تا کنون چنین نبوده باشدآقای هاشمی شاهرودی چگونه است که شما به خود این اجازه را می دهید تا عمر انسان ها را بگیرید یا در پس میله ها هدر دهید در حالی که گناهی مر تکب نگشته اند جز بهره جستن از موهبت اعطائی پرورگار جهان آن هم در غالب بخشیدن آزادی وآزاد نهادن آدمی در بهره جستن از آن تا بدان پایه که حتی شک برد بر آفریننده ی یکتا و مگر نه اینکه رب العالمین خویش به کرات در بیان مبارکش فرموده استآقای هشمی شاهرودی چگونه است که حکم در برائت دارندگان منش سیاه چپاول و یا آنان که دوسیه ی مظالمشان سر شار است از داستان ها ئی که به جهت عمق فاجعه در روا داشتن ناروا بر بندگان خدا می دهید بی هیچ بیمی از رستاخیزی که خویشتان بر آن صحه نهاده و به واسطه ی بذر بیمی که بدان جهت به لحاظ باز خواست در آن روزی که کوه ها به سان پشم هلاجی شده در هوا معلق اند در دل خلائق می پاشید ، نظام و دستگاه خود را تا کنون استوار نموده و پایدار داشته و حفظ نموده ایدآقای هاشمی شاهرودی آیا با خود در خلوت خویش به مرور اوضاع می پردازید و در یادتان می آید که ما قبل این شوکتی که دارید روزگارتان چگونه بود؟ و چرخ ایام به چه نوع بر این مرکب نشاندتان و آیا به خویش نهیب نمی زنید که به همان ساده گی که بر پشت این زین مستقر شدید روزی این زین آشنا با پشت شما گردد که این نیز هست و یا حرص دنیا و جنون قدرت آنچنان فکرتان را ضایل نموده که باور کرده اید به راستی بین شما و خدا وند سبحان مشترکاتی آن هم در اندازه های بی شمار است که چنین فرعون منشی را پیشه ساختید و آیا مگر الگوی خود را ندیدید که چه اش شد با آن همه شوکت که بودش و آن تسلط که داشت بدان دوران و یا نکند می پندارید که به روز سخت، قاضی سعید
مر تضوی دستگیر ایام داغتان شود که در آتش آه ملت می سوزید و اگر چنین است زهی خیال باطل که آقای مرتضوی به حق نا
مر تضوی که من در اوین در کمندش افتادم به روز سخت به خویشان خویش رحمش نیست چه رسد شما که در آن روز بارید بر دوش در تعریف اضافی و دیگر هیچ و یا شاید دولا راست شدم آن جرسومه ی فساد و سرکوب قاضی حداد که مقر و پایگاه آزاده کوبی اش در شعبه ی 26 دادگاه انقلاب است به این باور خام کشیده فکر مغرور شما را که دستگیر شماست در روز بزرگ که این را نیز به چشم در آن شعبه که عطر سرکوب و حق کشی از هر گوشه اش متصاعد بود خودم دیدم که چگونه خو به تملق نموده وچه دلی به آن میز بسته که گوئی طفلی خرد به سینه ی مادر و یا آن همیشه حا ضر پر مدعا طباطبائی قرار است مالک اشتر سپاهتان باشد در ایام شلوغ که آن که من دیدم اول همه رنگ باخته بو قلمون نشان ، خودش لطف کند نکشدتان از بیم جان حقیر خویش که اینش در نظر ملت شاید باعث آید به جلب ترحم ، حتما تحویلتان خواهد داد و اگر می گوئید نه به زودی خواهیم دید و یا شاید برقه ای را به باور خوش گرفته اید ، من نمیدانم چرا از همان اولین بر خوردم در ناحیه ی اوین که پرونده ام را ورق زد و با اهانت خویش لایقش بر من غرید به زیاد مرا به یاد آن دسته از باعثان سقوط احد انداخت که به طمع غنائل رسول الله را از یاد بردند
آقای هاشمی شاهرودی آیا آن مردک که در تنهائی و انزوا جان کند را فراموش کردید ، همان که مستعد در خریدن لعنت به جان بود ، آری شیخ تنها را می گویم خلخالی را به یاد دارید و آیا در آن تباهی و انزوا و سیه روزی نشانی نبود تا ببرد شما را به فکر و یا شاید در اعتقاد شما مرگ برای همسایه است و بس و شما تافته ای هستید که جدا و متفاوت بافته اندتانآقای هاشمی شاهرودی شبها که فارغ از کار روزانه با اهل منزل به خلوتمی نشینید بر سر یک سفره ره آورد روز خود را چه از بر ایشان می نمایانید آیا از گنجی می گوئید آن زمان که دست هاتان تا مچ در چرب و چیل طعام فرو رفته و یا محمدی را یاد می کنید یا دهانتان پر است مثل خاطرتان که از پوچ و بیهوده ی دنیا پر است و بدان سبب جائی برای بهروز جاوید تهرانی ندارد که در آن زمان در کنجی با حکمی آنچنان سنگین که از عهده ی چندین گرد جنگی حملش به واسطه ی سنگینی برنمی آید کز کرده و شاهد گذر عمر و ایام جوانی اش در پس میله های سرد زندان است
آقای هاشمی شاهرودی شما دارای منسب و قدرت و نفوذی فراوان هستید تا بدان جا که به مانند نمرود که آتش به جان خلیل را قصد کرد ، اما به قدر سر سوزنی علاقه به جانشینی که هیچ کمی حتی به مانند شما بودن را نیز ندارمتو گوئی هر آینه تعاریف بر گشته که دیروز آقای بهشتی به قصد فریب خلق در گوش ایشان خواند که بکشید ما را ملت ما بیدار تر میشوند اما امروز از خون جاری به واسطه ی مرگ دردناک اهالی آزاد اندیشی این مرز و بوم است که ملت ما به سمت بیداری می روند و این خاصیت ماجراست که رویش به سمت آفتاب است و بسپس من به عنوان عضوی کوچک از جنبش مستقل دانشجوئی ایران به شما اخطار میدهم که به زودی طومار این هرزه گردی شما در هم پیچیده خواهد شد که این نه در رای من که در روان اجتماعی ملت من شکل گرفته پس از هم اکنون التماس در پیشگاه پدران و مادران فرزند مرده و یا یتیمان و شوهر مردگان و از این دست سر دادگان به راه آزادی را بکنید
علی عالم زاده.ماهان
زندانی و فعال سیاسی
جنبش مستقل دانشجوئی ایران
شرق اروپا

0 Comments:

Post a Comment

<< Home