بیانیه ی مستقل در خصوص تحریم انتخابات نمایشی ریاست جمهوری در ایرن
بر هیچ کس پوشیده نیست که رفتار سران نظام جمهوری اسلامی ایران مصداق بارز رفتار ناشیانه و بی تدبیر یست که تنها از کودکان بروز میکند البته آن هم نه هر کودکی
در مقطعی به سر میبریم که انتخابات ریاست جمهوری نظام جهل و خون و جنون در راه است یعنی شاید به جرات بتوان گفت که سران نظام هزار با ر خود را ملامت میکنند که اساسا چرا در قانون اساسی تدوین شده در اوایل انقلاب چیزی به نام انتخابات را در نظر گرفته اند ؟
بی شک این انتخابات معضلیست که گریبان ایشان را در این مقطع حساس و سر نوشت ساز گرفته و گویا به این سادگی رها نمی سازد و بی هیچ تردیدی سر انجام بازی به جایی رسیده است که علیرغم زور و ثروت و توان دستگاه تبلیغات نظام ، گویا دیگر نوبت ملت در بند ایران برای ایفای نقش خود فرا رسیده است ، یعنی تا حد بسیار زیادی نظام بقاء یا سقوط خود ر ا در توجه یا عدم توجه ملت به این بازی نما یشی سراسر ریا میداند البته با توجه به این نکته این بار گویا ملت دیگر خود را آماده ساخته تا نه فریب خورده و یا این بار نیز اسیر ریا شود و یا بازی خورده و یک بار دیگر سند بد بختی و نا بسامانی خود را امضاء نماید ، با حضور در پای صندوق رای
پس هموطن من و تو هر دو خوب میدانیم که برای کسب تجربه زمان زیادی سپری شده و بی شک دریافته ایم که چه تاوان هایی در راه کسب این تجربه از جان و مال من وتو وعزیزانمان پرداخت گشته
اینک از تو که میدانم به مانند من خسته و پریشانی میپرسم : آیا زمان آن نرسیده که من تو دست در دست هم نهیم و این بار آنطور که باید و آنگونه که شایسته ماست سر نوشت خودمان ، میهن مان ، و ملت و فرهنگ و تاریخ و..... خود را در مسیر رسیدن به اهداف ملیمان رقم زنیم ؟
آیا زمان آن نرسیده که نگاهی از منظر تصمیم گیری به ویرانیهای ایران زمین بیاندازیم؟
یا به آ مار اعدامیان و زندانیان و سنگسارشدگان و ترور گشتگان و....این مرز و بوم
ویا چادرهای سیاه که اندیشه و توان و استعداد زنانمان را مهار کرده ؟
یا خجالت جانکاه پدران در پیشگاه فرزندان که نگاهشان به دستهای خالی اوست
و یا سرمای زمستان و سقفهای چکان کاه گلی در کوچه ی پایینی کاخهای آنچنانی
سالهای جنگ هم که دیگر تعریف دردش از صد من کاغد گذشته
دخترانمان در امارات عربی که تازه چشم طمع به خلیجمان نیز دوخته اند
گریز مغز و استعداد و سر مایه های ایران زمین
وضعیت نا به سامان پناهندگان آخوند گریز در سراسر عالم
افزایش نرخ کمر شکن تورم و بحران فزاینده ی اقتصادی
فساد دستگاههای دولتی و عدم ارائه ی خدمات دولتی به ملت که ولی نعمت دولت است
به کار گیری نیروهای انتظامی و امنیتی و اطلا عاتی در جهت اعمال فشار به ملت و آزادیخواهان درحالی که هزینه ی آنها از جیب همان ملت پرداخت میشود
سرکوب دانشجویان که پیشاهنگ آزادیخواهی ملت خویش هستند
و هزاران هزار خیانت و جسارت وجنایت دیگر که امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست مگر آنکه در قبال وطن بی تفاوت باشد
و یا آنکه از عوامل وابسته به همین نظام
آیا دیگر زمان آن فرا نرسیده که سکوت را در هم شکسته و فریادی را که سالهاست در گلو مانده را بر سر دشمن بکشیم؟
پس اگر هم دلید با عدم شرکت در این انتخابات نمایشی پر فریب و مکر خیز ، حماسه ای به راه می اندازیم که زبانه های آتش جهل سوزش تمام ارکان حماقت این نا بکاران ایرانی ستیز چپاول گر را بسوزاند و مهر رسوایی بر پیشانی این وقیحان مادر زاد گردد
پس من تو هم آنگ و مصمم هیچ صندوق رای و هیچ برگه ای را نخواهیم دید
انتخابات فرمایشی را تحریم میکنیم و حقانیت و هوشیاری خویش را برای جهانیان به اثبات می رسانیم
من وتو با هم برای سر نوشت ملی
در مقطعی به سر میبریم که انتخابات ریاست جمهوری نظام جهل و خون و جنون در راه است یعنی شاید به جرات بتوان گفت که سران نظام هزار با ر خود را ملامت میکنند که اساسا چرا در قانون اساسی تدوین شده در اوایل انقلاب چیزی به نام انتخابات را در نظر گرفته اند ؟
بی شک این انتخابات معضلیست که گریبان ایشان را در این مقطع حساس و سر نوشت ساز گرفته و گویا به این سادگی رها نمی سازد و بی هیچ تردیدی سر انجام بازی به جایی رسیده است که علیرغم زور و ثروت و توان دستگاه تبلیغات نظام ، گویا دیگر نوبت ملت در بند ایران برای ایفای نقش خود فرا رسیده است ، یعنی تا حد بسیار زیادی نظام بقاء یا سقوط خود ر ا در توجه یا عدم توجه ملت به این بازی نما یشی سراسر ریا میداند البته با توجه به این نکته این بار گویا ملت دیگر خود را آماده ساخته تا نه فریب خورده و یا این بار نیز اسیر ریا شود و یا بازی خورده و یک بار دیگر سند بد بختی و نا بسامانی خود را امضاء نماید ، با حضور در پای صندوق رای
پس هموطن من و تو هر دو خوب میدانیم که برای کسب تجربه زمان زیادی سپری شده و بی شک دریافته ایم که چه تاوان هایی در راه کسب این تجربه از جان و مال من وتو وعزیزانمان پرداخت گشته
اینک از تو که میدانم به مانند من خسته و پریشانی میپرسم : آیا زمان آن نرسیده که من تو دست در دست هم نهیم و این بار آنطور که باید و آنگونه که شایسته ماست سر نوشت خودمان ، میهن مان ، و ملت و فرهنگ و تاریخ و..... خود را در مسیر رسیدن به اهداف ملیمان رقم زنیم ؟
آیا زمان آن نرسیده که نگاهی از منظر تصمیم گیری به ویرانیهای ایران زمین بیاندازیم؟
یا به آ مار اعدامیان و زندانیان و سنگسارشدگان و ترور گشتگان و....این مرز و بوم
ویا چادرهای سیاه که اندیشه و توان و استعداد زنانمان را مهار کرده ؟
یا خجالت جانکاه پدران در پیشگاه فرزندان که نگاهشان به دستهای خالی اوست
و یا سرمای زمستان و سقفهای چکان کاه گلی در کوچه ی پایینی کاخهای آنچنانی
سالهای جنگ هم که دیگر تعریف دردش از صد من کاغد گذشته
دخترانمان در امارات عربی که تازه چشم طمع به خلیجمان نیز دوخته اند
گریز مغز و استعداد و سر مایه های ایران زمین
وضعیت نا به سامان پناهندگان آخوند گریز در سراسر عالم
افزایش نرخ کمر شکن تورم و بحران فزاینده ی اقتصادی
فساد دستگاههای دولتی و عدم ارائه ی خدمات دولتی به ملت که ولی نعمت دولت است
به کار گیری نیروهای انتظامی و امنیتی و اطلا عاتی در جهت اعمال فشار به ملت و آزادیخواهان درحالی که هزینه ی آنها از جیب همان ملت پرداخت میشود
سرکوب دانشجویان که پیشاهنگ آزادیخواهی ملت خویش هستند
و هزاران هزار خیانت و جسارت وجنایت دیگر که امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست مگر آنکه در قبال وطن بی تفاوت باشد
و یا آنکه از عوامل وابسته به همین نظام
آیا دیگر زمان آن فرا نرسیده که سکوت را در هم شکسته و فریادی را که سالهاست در گلو مانده را بر سر دشمن بکشیم؟
پس اگر هم دلید با عدم شرکت در این انتخابات نمایشی پر فریب و مکر خیز ، حماسه ای به راه می اندازیم که زبانه های آتش جهل سوزش تمام ارکان حماقت این نا بکاران ایرانی ستیز چپاول گر را بسوزاند و مهر رسوایی بر پیشانی این وقیحان مادر زاد گردد
پس من تو هم آنگ و مصمم هیچ صندوق رای و هیچ برگه ای را نخواهیم دید
انتخابات فرمایشی را تحریم میکنیم و حقانیت و هوشیاری خویش را برای جهانیان به اثبات می رسانیم
من وتو با هم برای سر نوشت ملی
سید علی عالم زاده .ماهان